هیچ مگو...

هیچ مگو...

هزار بهانه برای گفتن.هزار بهانه برای شنیدن ..هزار بهانه برای نوشتن!!!!
هیچ مگو...

هیچ مگو...

هزار بهانه برای گفتن.هزار بهانه برای شنیدن ..هزار بهانه برای نوشتن!!!!

در سفرم...

امروز روز چهارم است  

فردا در سفرم ؛ تورا آغاز می کنم  

امروز در حضور دلهره ها به اتمام رسید . 

خانه پراز بوی تو بود راستی مادربزرگ به دیدارت آمدم عجب خاکی بر چهره سنگ نشسته بود!!!  

آب که بر سبز سنگ ریختم گویا تازه شد . آمدی کنارم ماندی  

نگاهم می کردی دیدمت ...که احساست کردم 

مادربزرگ خانه پر از آدمهایی بود که دلهره بر جانشان چنگ می زد و همه میخواستند وانمود کنند که آرامند. 

اما نبودند چیزی در درون ملتهبِ غمگینشان  موج می زد  

اکنون سکوت است  اما من هنوز دلواپسم  

فردا در سفرم  

کاش حال مرا می دانستید... 

بر آسمان سیر می کنم و در درونم چیزی ست  

فردا در سفرم  

دعا کنید آمین  

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مهرداد(نیما) دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:48 ب.ظ http://360.yahoo.com/okay982

درود
وبلاگ خوبی داری اما مقداری یا بهتر بگم خیلی غمگینه البته باب شده که همه دل نوشته غمگین و نانوشته و غم ها رو توی وبلاگ مینویسن.خودم از اونا هستم
من عاشق خاطرات و دل نوشته ها واسه معشوقم.منظورم از معشوق از خدا گرفته تا پدر و مادر و ......
اکنون سکوت است اما من هنوز دلواپسم
سکوت زیباترین کلامیست که میشنوم
با سکوت به اوج میرسم
سکوت یار چندین ساله من است
رازهای من را به کسی نمی گوید
باوفاست
موفق و شاد و پیروز باشید

parham سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:33 ب.ظ

سلام دوستان عزیز اگر در شرایط رکود اقتصادی حال حاضر خواهان کسب درامد مطمئن ودرامد ایده ال هستید اگر خواهانه دریافت سود ماهیانه 20درصد برای سرمایه هایتان هستید از سایت ما دیدن کنید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد