هیچ مگو...

هیچ مگو...

هزار بهانه برای گفتن.هزار بهانه برای شنیدن ..هزار بهانه برای نوشتن!!!!
هیچ مگو...

هیچ مگو...

هزار بهانه برای گفتن.هزار بهانه برای شنیدن ..هزار بهانه برای نوشتن!!!!

جامعه شناختی ذکر بر دار کردن حسنک وزیر

آنچه خواهید خواند، مقاله ای از دکتر محمد علی (همایون) کاتوزیان است که در سال 1990 انتشار یافته است. این مقاله که به برگردان قهرمان سلیمانی در مهر 1372 در ماهنامه ی «ایران فردا» منتشر شد، با بازخوانی تفصیلی ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر از تاریخ بیهقی، به طرح موضوعات مهمی درباره ی ریشه های تاریخی و جامعه شناختی استبداد در ایران می پردازد و البته گریزهایی نیز به مفهوم «حقوق» و «مالکیت خصوصی» و ارتباط آنها با استبداد فراگیر و پیوسته در ایران می زند. گرچه از نگارش مقاله ی تفصیلی دکتر کاتوزیان بیش از بیست سال می گذرد، اما نوشته ی پر تمثیل او معنادار تر از گذشته جلوه می کند:

تاریخ بیهقی (تاریخ مسعودی) که در اواسط قرن پنجم به رشته ی نگارش درآمده است، علاوه بر آنکه نمونه ای ارجمند از نثر پارسی و هنر تاریخ نگاری است، از نظرگاه ادبی نیز حائز اهمیت بسیار است. این کتاب از آثار مشابه و باارزشی چون قابوس نامه، سیاست نامه و چهار مقاله، هم مفصل تر و هم برجسته تر است، هر چند این کتابها یک قرن بعد از آن به نگارش درآمده اند. آنچه امروز از این کتاب در دست است، یک جلد از کتابی بزرگتر است دربرگیرنده ی تاریخ آل سبکتگین که دست تطاول ایام آن را از بین برده است. با این وصف همین بخش باقی مانده – یعنی تاریخ بیهقی – خود اثر مفصلی است؛ گرچه همین بخش نیز به طور صد در صد کامل به دست ما نرسیده است. «ذکر بر دار کردن امیر حسنک رحمه الله علیه»، یکی از زیباترین و آموزنده ترین بخش های این مجلد است. این قسمت، درامی تاریخی است که از خیانت مایه می گیرد و به تراژدی می انجامد؛ قصه ای است آکنده از دسیسه و توطئه، و حکایتی از افترا و شقاوت و شهامت و ندای وجدان گناهکار. درامی که با مرگ سلطانی مقتدر آغاز می شود و با هلاکت وزیری قدرتمند پایان می یابد.
ابوالفضب بیهقی، خود دبیر دیوان رسالت بود و دوست و امین و محرم اسرار صاحب دیوان. ریاست دیوان رسالت در این دوران ، بونصر مشکان بود که در اقتدار و قدرت او همین بس که در دیده ی همه ی سردمداران حکومت وقت، مردی دانش آموخته و مورد احترام بود.
دیوان رسالت، یکی از سازمانهای بسیار مهم حکومت محسوب می شد که بسیاری از وظایف وزارت داخله، وزارت دربار یا دفتر مخصوص دوره ی معاصر را به عهده داشت. این خود نمایانگر اهمیت این دیوان است که بعد از مرگ بونصر، صاحب دیوان عرض (وزیر جنگ) به این مقام منصوب شد. این شخص بوسهل زوزنی بود که در ماجرای سقوط حسنک، ریاست گروه معاندان و مخالفان را داشت که آتش فتنه را علیه او شعله ور می کردند.

ادامه مطلب ...