هیچ مگو...

هیچ مگو...

هزار بهانه برای گفتن.هزار بهانه برای شنیدن ..هزار بهانه برای نوشتن!!!!
هیچ مگو...

هیچ مگو...

هزار بهانه برای گفتن.هزار بهانه برای شنیدن ..هزار بهانه برای نوشتن!!!!

حکایت باران بی قرار است

حکایت باران بی قرار است
این گونه که من
دوستت دارم
شوریده وار وپریشان باریدن
بر خزه ها وخیزابها
به بیراهه وراهها تاختن
بی تاب .بی قرار
دریایی جستن
وبه سنگچین باغ بسته دری نهادن
وتورا بیاد اوردن
حکایت باران بی امان است
اینگونه که من دوستت دارم

#شمس-لنگرودی

نظرات 2 + ارسال نظر
امیلی شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:28 ب.ظ

سلام
درگذشت فریدون پور رضا را تسلیت میگم و برای رفتن غریبش متاسفم
ترانه خاطره انگیز سریال پس از باران با صدای ایشان جاودانه شد
روحش شاد و یادش گرامی
ایام بکام

Fiversls یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:15 ب.ظ

جویبار آکنده از باران پریشان حال، نه آرامی جویبار را یدک می‌کشد و نه به آشوبگری باران وحشی دل خوش دارد، زندگی مثال غریبی است از خواستن آنچه دست نیافتنی است و سپردن آنچه که نباید به باد داد. شعر زیبایی داشتید، دردآور ولی واقعی

سپاس از توجه شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد