زنان شاهنامه بخش اول

زنان شاهنامه ( بخش اول)


مقدمه

زن در نگاه فردوسی

زنان دوره پیشدادی

زنان دوره کیانی

کلام آخر

مقدمه :

شاید در محدوده ملل فارسی زبان ( ایرانی ، تاجیک و افغان ) و آنان که با زبان و ادب فارسی انسی دیرینه دارند ، همگان بر این امر اتفاق نظر داشته باشند که شاهنامه فردوسی یکی از درخشانترین و اثرگذارترین آثار ادب فارسی است ، به ویژه قالب حماسی آن ، بر میزان تاثیر، می افزاید، چرا که مخاطب این اشعار و ابیات، مردمی هستند که پهلوانی و جوانمردی را یکی از ارزشمندترین خصلت های اخلاقی برمی شمارند. قالب حماسی و اسطوره ای شاهنامه سبب شده است که قریب به اتفاق چهره هایی که از این کتاب ارزشمند به خاطر می ماند، از میان مردان بوده، زنان را راهی به آن نباشد. ولی آیا به راستی شاهنامه کتابی مردانه است ؟ آیا رد پایی از زنان نام آور ، جنگاور، شجاع دل، فداکار، با ایمان و یا شیدا و عاشق نمی توان در آن یافت؟

متاسفانه در سالیان اخیر شاهنامه فردوسی به زاویه رانده شده و شمار اندکی از جوانان اهل مطالعه ( که تعداد هم آنها نیز در میان جوانان- به طور عام- بسیار اندک است ) این کتاب سترگ را خوانده اند. ولی اگر از آنان که این اثر حماسی را خوانده اند، بخواهید شماری چند از شخصیت های شاهنامه را نام ببرند بی گمان این اسامی در صدر فهرست آنان جای خواهد داشت: رستم و سهراب، ضحاک و فریدون، سیاوش و اسفندیار و... و اگر بخواهید شماری چند از زنان این کتاب را نام ببرند شاید تنها به سودابه اشاره کنند که آن هم شاید به دلیل پر رنگ بون نقش اغواگرانه وی در برابر سیاوش باشد. دراین مقاله در صدد هستیم برخی از صفات برجسته زنان شاهنامه را بررسی کرده و مابقی را به علاقمندی  و جستجوگری خواننده بسپاریم. شاهنامه فردوسی به دوره هایی تفکیک شده که به ترتیب عبارتند از : دوره فرمانروایان پیشدادی و پهلوانی، کیانی، ذکری کوتاه از دوره اشکانی و درنهایت دوره  ساسانی.

به جز دو دوره آخر، هیچ مستنداتی مرز میان داستان، افسانه و تاریخ را روشن نمی سازد و چنانکه می یابید در این دوره ها اثر و نامی از مادها و هخامنشیان در میان نیست، لذا نمی توان میان زنان شاهنامه( در دو دوره نخست ) و وضعیت زنان در دوره باستان هیچ نوع بررسی تطبیقی انجام داد. لذا ما در این نوشتار صرفاً به ذکر نام زنان و اشا ره ای کوتاه به عملکرد آنان اکتفا می کنیم و برای احتراز از طولانی شدن مقاله تنها به بخش های افسانه ای شاهنامه خواهیم پرداخت. (برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره فردوسی ، خاستگاه وی و وضعیت زبان فارسی در زمان سرایش شاهنامه می توانید به مقاله " سخن ماندگار " مراجعه کنید )

زن در نگاه فردوسی :


درابتدا و پیش از آنکه به " زنان " شاهنامه بپردازیم لازم است ببینیم که فردوسی خود به زنان چگونه می نگریسته و در نظرگاه وی زن از چه جایگاهی برخوردار بوده است. نگرش فردوسی به زنان را می توان در چند مورد معدود در شاهنامه یافت .

در آغاز داستان ضحاک ماردوش آنگاه که وی با هدایت اهریمن به کشتن پدر(مرداس ) دست برد، فردوسی چنین می سراید :

" به خون پدر گشت همداستان

زدانا شنیدم من این داستان

که فرزند بد گر شود نره شیر

به خون پدر هم نباشد دلیر

مگر در نهانش سخن دیگرست

پژوهنده را راز با مادر است "(شاهنامه ج 1 ص 46 )

چنین بر می آید که فردوسی بدگهری و کژنهادی ضحاک را تنها بر عهده مادر وی می نهد، چنانکه گویی این مادر بوده است که  وی را به چنین عمل شنیعی ره نموده است. البته می توان این ابیات را از زاویه ای دیگرنیز نگریست و چنین استنباط کرد که شاید فردوسی نقش مادر در تربیت، پرورش و شکوفایی اخلاق در فرزند را گوشزد کرده است.

در داستان پادشاهی فریدون می خوانیم که وی دختران شاه یمن را برای همسری پسران خود (ایرج و سلم و تور ) برگزید و شاه یمن نیز به خاطر اضطرار و ترس از شاه ایران حاضر به این وصلت شد، ولی از بخت نامساعد خود که سه دختر نصیب او ساخته، شکوه کرد و نالید؛ فردوسی در این جا چنین می سراید:

" خروشید و بار غریبان ببست

ابر پشت شرزه هیونان(1)مست

زگوهر یمن گشته افروخته

 عماری یک اندردگر دوخته

چو فرزند را باشد آیین و فر

گرامی بدل برچه ماده چه نر " ( همان ج 1 ص 90)

در جایی دیگر در داستان پادشاهی کیکاوس آنجا که سیاوش برای اثبات پاکدامنی خود گذر از آتش را بر گزید، فردوسی می گوید :

" نهادند هیزم دو کوه بلند

 شمارش گذر کرد بر چون و چند

ز دور از دو فرسنگ هرکش بدید

چنین جست و جوی بلا را کلید

همی خواست دیدن در راستی

ز کار زن آید همی کاستی "( همان ج 3 ص 35 )

آیا به راستی شاهنامه کتابی مردانه است ؟ آیا رد پایی از زنان نام آور ، جنگاور، شجاع دل، فداکار، با ایمان و یا شیدا و عاشق نمی توان در آن یافت؟

که فردوسی دراین ابیات به نقش اغواگرانه سودابه در رانده شدن سیاوش از دربار پدرش کیکاوس اشاره دارد. فردوسی دراین ابیات برای اثبات نابکاری و بدنهادی زنان از رفتار سودابه سود می جوید، ولی نباید از یاد برد که همین سودابه که برخی او را نماد بد طینتی زن در ادبیات فارسی قلمداد می کنند، زنی وفادار است و برای اثبات وفاداری خویش به همسر، رنج زندان را نیز بر خود هموار می سازد .

در ادامه همین داستان، فردوسی با اشعاری دیگر نگرش خود نسبت به زن را آشکار می کند :

" چنین است کردار گردان سپهر

نخواهد گشادن همی برتو چهر

برین داستان زد یکی رهنمون

 که مهری فزون نیست از مهر خون

چو فرزند شایسته آمد پدید

ز مهر زنان دل بباید برید" (همان ج 3 ص 39 )

این چهار قطعه که از سه بخش مجزا در شاهنامه روایت شد، گویای نوع اندیشه و نگرش فردوسی به زن است، و زن را ابزاری جهت فرزند آوری می داند که البته آثار این نوع نگرش را که حاصل جامعه مردسالار است، هنوز می توان در جامعه سراغ گرفت. ولی با این حال فردوسی میان زن در مقام "همسر" و زن در مقام "فرزند" اندک تفاوتی قائل می شود.

 فریبا کاظم نیا

پی نوشت:

1- هیون: در اصل واژه ای یونانی است به معنای شتر، یا حیوان بزرگ، اسب.