تو را گم می کنم هرروزو پیدا می کنم هرشب واینسان خوابها را باتو معنا می کنم هرشب مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای عشق چگونه با حضور خود مدارا می کنم هر شب چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو که این یخ کرده راازبی کسی "ها"میکنم هرشب تمام سایه ها را می کشم برروزن مهتاب حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هرشب دلم فریادمی خواهد ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی که من این واژه راتا صبح معنا می کنم هرشب محمدعلی بهمنی برای روز میلاد کسی که به جان دوست دارمش عزیزترینم؛ مجال نبود تا در روز میلادت بنگارم این شعر که دوستش دارم برای توکه دوستت دارم تقدیم به تو باتمام وجود.... روز میلادت مبارک |